لالهها و طاووسها؟ برای باغبانان، این دو دقیقاً یک جور در بهشت نیستند. طاووسها روی چمنها در عکسها دوستداشتنی به نظر میرسند، اما در زندگی واقعی مانند کودکان از درد به یکدیگر جیغ میزنند. این صدا در یک باغ بسیار آزاردهنده است. یک طاووس همچنین دوست دارد در باغچهها خراشیده شود و هنگامی که دم خود را باز میکند تا طاووس ماده را تحت تأثیر قرار دهد، هنگام پایین آوردن آن گیاهان را صاف میکند. او با لالهها نیز سازگار نیست. این آخرهفته آنها در حال شروع به نشان دادن خود در بالای زمین هستند. هنگامی که آنها به مرحله جوانه زدن میرسند، یک طاووس خواستگار آنها را میشکند.
از نظر هنری، لالهها و طاووسها جفت خوشبختتری هستند. آنها در هنر آسیایی، بهویژه در الگوهای کاشیها و فرشها ظاهر میشوند، جایی که در واقعیت به گیاهان آسیب نمیرسانند. من از آنها لذت میبرم زیرا هنر گاهی توسط باغها و باغها توسط هنر شکل میگیرد. من به تازگی از یک نمایش عالی لذت بردهام که باعث میشود هر دو طرف موضوع را متفاوت ببینم. در موزه ویلیام موریس شیک در والتامستو، شرق لندن، نمایشگاه ویلیام موریس و هنر از جهان اسلام تا 9 مارس ادامه دارد. این نمایشگاه کوچک، خوشهماهنگ و ادای احترامی به متصدیان آن است. ورود رایگان است.
ویلیام موریس، هنرمند و صنعتگر ویکتوریایی، دو طاووس عالی در اتاق غذاخوری خود در مانور کلمسکات، خلوتگاه روستایی خود در آکسفوردشایر داشت. آنها در دم خود فیروزهای داشتند اما پرندگان زنده نبودند. در دهه 1870 آنها از جنس برنج ریخته شده بودند، احتمالاً در نزدیکی اصفهان، ایران کنونی، قبل از اینکه موریس آنها را بخرد. او به آنها بسیار افتخار میکرد و آنها را به نمایشگاههایی در لندن قرض میداد. او همچنین یک الگوی پارچه به نام "طاووس و اژدها" و یک الگوی فرش به نام "طاووس و پرنده" طراحی کرد. با این حال، او طاووسهای زنده را در باغ خود نگهداری نمیکرد.
او به جای آن لالهها در آنجا داشت. دخترش، می موریس، به یاد میآورد که "گل صد تومانی و لاله وحشی دو تا از غنیترین شکوفههای باغ بهاری در مانور بودند". در دهه 1870 موریس یک الگوی لاله برای پارچههای نخی، یک الگوی لاله و زنبق برای یک فرش و در سال 1884، یک الگوی لاله و گل صد تومانی را برای یک کاغذ دیواری ثبت کرد.
لالههای و گل صد تومانیهای اصلی او در باغ دوباره کاشته شده در کلمسکات قابل مشاهده نیستند، اما من همیشه از فکر کردن به تأثیر آن بر چشم موریس لذت بردهام. کاغذ دیواری با طرح بید او همچنان یک گزینه شیک برای دکوراتورها باقی مانده است. الگوی فرش سر ماری او یکی از چندین الگویی است که گلهای فریتوریای سر ماری، Fritillaria meleagris را نشان میدهد. بیدها در کنار رودخانه تیمز در کلمسکات شکوفا میشوند و فریتوریاها هنوز به صورت وحشی در چمنزارهای آبی رشد میکنند.

موریس در میان آنها زندگی میکرد، اما هنر واسطهای بین خود و آنچه از طبیعت نشان میداد بود. از آنجا که او عضو معروفی از جنبش پیشارافائلی بود، من به الگوهای او به عنوان ادای احترامی به تنظیمات پرگل نقاشیهای ایتالیایی قرن پانزدهم نگاه کردهام. بهار اثر بوتیچلی دارای یک پیشزمینه پوشیده از گل است، همانطور که نقاشی شگفتانگیز فرا آنجلیکو از بشارت، که در موزه مدنی در کورتونا، شهر اومبریایی که برای اولین بار در یک کلیسا به نمایش گذاشته شد، آویزان است. الگوهای آنها برای طرحهای موریس بسیار مناسب هستند. بسیاری از آنها نسبتاً شلوغ هستند، اما من فرض کردهام که آنها ترکیبی از هنر ایتالیایی و برخی از گلها از باغ ویکتوریایی خود را بستهبندی میکنند.
نمایشگاه والتامستو این دیدگاه سطحی را تصحیح میکند. بارها و بارها الگوهای او مدیون هنر اسلامی هستند، نمونههایی از آن توسط موریس شناخته شده و حتی متعلق به او بود. نمایشگاه و کتاب زیبای آن با عنوان لالهها و طاووسها (Yale, 2024)، این واقعیت را نشان میدهند. در اتاق غذاخوری خانه خود در لندن، موریس یک فرش زیبای قرن شانزدهمی از کرمان را با طرحی شبیه به یک باغ ایرانی آویزان کرد: این فرش "گلدانی" اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت است.
لالهها، میخکها و گلهای رز روی کاشیهای تزئین شده از جهان اسلام، الهامبخش بازنمایی او از گلها و ساقهها و توزیع آنها در طرحهایش بود. او بیش از یک سال را صرف نوشتن و تزئین کتاب ترجمه معروف فیتزجرالد از رباعیات عمر خیام، شاعر ایرانی کرد. این نمایشگاه آن را زیر یک ویترین شیشهای نشان میدهد و حتی پارچه بزرگی را که روی تابوت موریس برای مراسم تشییع جنازه او انداخته شده بود را نشان میدهد. این پارچه دو آویز مخملی ساخته شده در قرن هفدهم در بورسا، در ترکیه عثمانی را به هم دوخته بود. طرح آنها از لالههای سبکدار او را تا گور همراهی کرد.
پارچهای که روی تابوت موریس انداخته شده بود، از دو آویز مخملی ساخته شده در قرن هفدهم در بورسا، در ترکیه عثمانی بود. طرح آنها از لالههای سبکدار او را تا گور همراهی کرد
شیفتگی موریس به الگوها در هنرهای سرزمینهای اسلامی در یک زمینه وسیعتر قرار داشت. در همان زمان، ویلیام دی مورگان در حال کپی کردن چنین الگوهایی روی کاشیهای زنده خود بود، که اکنون اقلام کلکسیونی هستند، و هنرمند فردریک لیتون در حال اضافه کردن یک تالار عربی به خانه شرقی خود در هلند پارک، لندن، که اکنون موزه لیتون است، بود. "اتاقهای دمشق" برای حامیان لندن نصب میشدند. دانش موریس از خواندن کتابها به زبان انگلیسی و از اقلامی که خارج از زمینههای اجتماعی و مذهبی خود دیده بود، به دست آمد. او هرگز به آسیا نرفت، اما دخترش می از مراکش و مصر دیدن کرد و حتی ترکیبی از لباسهای مصری را پوشید.
در مصر، می یک جفت دمپایی قرمز خوب خرید. هنگامی که او پانلهایی را که به تصویر بهار و پاییز میپرداختند، گلدوزی کرد، لالههایی را به سبک شرقی در آن طراحی کرد. یک فصل در کتاب همراه سعی میکند این پاسخها را به یک کانال تحریفکننده و مد روز سوق دهد و از "اختصاص فرهنگی" نام میبرد، و "امپریالیسم" را به این ترکیب اضافه میکند، قبل از اینکه نویسنده با مهربانی نتیجه بگیرد که طرحهای حاصل از موریس نباید "لغو" شوند. در هنر و صنایع دستی، یک منظره میتواند بیگناه به دیگری منجر شود. سوء تفاهم خلاقانه مکرر است. در مورد آن دمپاییها، می موریس آنها را در بازاری خرید که یک فروشنده محلی مطمئناً خوشحال بود که مشتری پیدا کند و دستمزد دریافت کند.
در باغها، لالههای ما لالههای باغهای اولیه ترکی، نمونههای اولیه برای لالههایی که موریس الگوبرداری کرد، نیستند. نزدیکترین چیزی که میتوانیم در تجارت مدرن به آنها برسیم، لاله شاخدار، Tulipa acuminata است، اما من هرگز آن را بیش از دو فصل در یک باغ زنده نگه نداشتهام. در عوض، با هشدار موریس، من با دقت بیشتری به الگوهای فرش به عنوان سکوی پرتابی برای طرحهای باغ نگاه خواهم کرد.
الگوهای فرش و گلدوزی در باغها برای پارترهای همیشه سبز، که گاهی به عنوان broderies شناخته میشوند، به کار رفتهاند. کاندیدای مورد علاقه برای آنها بوته همیشه سبز بوده است، اما پروانه بید و آفت بوته آن را تا زمانی که انواع مقاوم در بازار نباشند، حذف کردهاند. Euonymus japonicus Jean Hugues همیشه سبز بلندتر و سبز تیرهتر است، اما در حال حاضر بهترین جایگزین است.
به جای پارترهای کوتاه شده، میتوانستم تختهای مسطح را برنامهریزی کنم که از بالا دیده میشوند، با یک الگوی فرش به عنوان الهام. یک خط چرخشی، مثلاً، باغهای کیو، گل رز سفید تک، میتواند از میان تضادهای اطراف یک همیشه سبز کم ارتفاع جریان یابد. Ceanothus thyrsiflorus repens مقاوم و متراکم است، مگر بعد از یک زمستان فوقالعاده سرد. لالهها، البته، میتوانند در بهار از طریق شکافها رشد کنند. مشکل این است که گیاهان همانطور که رشد میکنند از یک الگو پیروی نمیکنند. آنها باید مرتباً کوتاه و شکل داده شوند.
من ترجیح میدهم با یک مفهوم قدیمیتر، یک "چمن میناکاری شده" بازی کنم. قبل از وجود ماشینهای چمنزنی، گیاهان منفرد در چمنهایی قرار میگرفتند که برای کنترل آن هرس یا قطع میشدند. تودههای کوچک جداگانه از زنبقهای کمرشد، هلیانتمومها، شمعدانیهای مقاوم یا گل مینا میتوانند چمن را در الگوهای چرخشی "مینا کاری" کنند و تخت بودن آن را بشکنند. از بالا دیده میشوند، آنها مانند یک فرش به نظر میرسند، اگرچه فقط در یک منطقه کوچک قابل نگهداری هستند. بنابراین این چیزی است که نمایشگاه موریس در ذهن من کاشته است: سعی کنید یک الگو را در فضای باز "مینا کاری" کنید و در چمن کوتاه به آن نگاه کنید. طاووسها را از تصویر خارج کنید. آنها را در داخل خانه روی کاشیهای بیصدا محدود کنید.